سم بی آبی، جمعیت روستایی هرمزگان را می خشکاند ، حکایت تلخ مهاجرت از روستا ها خبرنگاران

به گزارش مجله نیلوفری، پدیده مهاجرت مدتی است که گریبان گیر روستا های هرمزگان شده است؛ مهاجرتی که دلیل آن بی آبی و محرومیت مردم روستانشین بوده و آن ها را به سمت شهرنشینی و ترک زادگاهشان سوق می دهد.

سم بی آبی، جمعیت روستایی هرمزگان را می خشکاند ، حکایت تلخ مهاجرت از روستا ها خبرنگاران

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرنگاران، اسما کارجونژاد؛* خاموش شدن ابدی چراغ خانه های روستایی غمی بزرگ بر دل طبیعت گرم و خشک بندرعباس می اندازد؛ خانه هایی که خالی می شوند و حیات منطقه را از تکاپو می اندازند و مردمانی که برای حفظ حیات خود، زادگاهشان را به ناچار رها می کنند و دل از گرمای زندگی روستایی کنده و به زندگی خشک شهری دل می سپارند؛ چرا که بی آبی تهدید بزرگی برای زندگی روستانشینان هرمزگان است.

محرومیت روستا ها از آب شرب سالم و خشکسالی های پی درپی و شنیدن وعده هایی پوچ از مسئولان، بیشتر روستانشینان را مصمم به مهاجرت از این مناطق و رفتن به شهر ها برای تامین زندگی بهتر می کند.

استان هرمزگان با وجود منبع آبی بزرگی همچون دریا، آمار های رو به افزایشی از مهاجرت روستایی را بر اثر کمبود آب رقم زده است. این مسئله حیات بیش از هزار روستا در هرمزگان را با خطر روبرو کرده و مسلما برای پا برجا ماندن آن ها، تلاش و عزم دو چندان مسئولان لازم است.

آبرسانی شود تا مهاجرت صورت نگیرد

در چند نقطه از استان ها و شهر های مختلف کشور، مردم با مشکل آب و مسائل مربوط به مهاجرت بر اثر بی آبی روبرو هستند و استان هرمزگان هم در این امر جزو پیشتازان است. در حالی که این مهاجرت ها باعث اثرات مخربی از جمله افزایش رشد جمعیت شهری، حاشیه نشینی و آسیب های اجتماعی بیشتر در شهر های بزرگ، عدم تعادل در چرخه تولید و مصرف و روی آوردن به شغل های کاذب در جوانان است؛ اما به علت عدم توجه تخصصی در این زمینه، فرایند مهاجرت و تبعات منفی آن کماکان رو به افزایش است.

رضا صادقی، مدیر آب و فاضلاب روستایی شهرستان میناب که یکی از شهر های بسیار محروم در حوزه آب است، در مورد مسائل میناب می گوید: بحران آب در شهرستان میناب روز به روز سایه اش سنگین تر شده و این امر مهمترین عامل تحلیل روستا هایی است که اقتصاد آن ها بر پایه کشاورزی و دامپروری است و شاهدیم که همیشه تعداد روستا های خالی از سکنه در این شهرستان در حال افزایش است.

مثال شاخص مهاجرت بخاطر بی آبی

فین، یکی از شهرستان های بسیار زیبای هرمزگان با نخلستان های بزرگ و زیباست که همچون نگینی در هرمزگان می درخشد؛ اما در این منطقه هم مدت زیادی است که با مشکل بزرگی به نام مهاجرت بر اثر بی آبی روبه رو هستیم.

پروژه هایی که برنامه ریزی شدند و خاک خورده اند، امید ساکنان فین را به ناامیدی مبدل کرده است. به گفته حمید رزم پور بخشدار فین، حدود 70 روستا از 128 روستای فین، فاقد آب شرب سالم هستند و چهار روستا هم به علت کمبود آب و محرومیت، خالی از سکنه شدند.

روستا های درمرغ، رازان، خورخوست و برکه شیخ که زمانی محل زندگی مردمی زحمتکش بوده اند، حال با چوبی که لای چرخ زندگی شان قرار گرفته، مجبور به ترک خانه مادری شان شدند؛ آن ها مجبور به مهاجرت شدند و تعادل زندگی شان برهم خورده و اگر مسئولان به داد 70 روستای دیگر شهرستان فین نرسند، تا چند سال آینده معلوم نیست چراغ چند خانه دیگر خاموش شود.

آژیر خطر مهاجرت روستایی در مناطق مختلف هرمزگان

روستای سرمست از توابع بخش مرکزی شهرستان میناب یکی دیگر روستا های هرمزگان است که بی آبی همانند خوره به جانش افتاده و اگر هر چه زودتر به داد آن نرسند، به سرنوشت چهار روستای خالی از سکنه شهرستان فین دچار می شود.

اگر همین فرایند بی آبی ادامه پیدا کند، سرمست هم از آبادی زیبا به خرابه ای ترسناک تبدیل می شود. سرمستی ها استارت مهاجرت را زده اند و در صورتی که مسئولان به داد سرمست و مردمش نرسند، چند سال آینده برای احیای آن خیلی دیر است.

برای اطلاع بیشتر از این موضوع با محمد غلامشازهی، دهیار روستای سرمست شهرستان میناب گفتگویی داشتیم و او می گوید: روستای سرمست روستایی در 10 کیلومتری شهرستان میناب با 1500 نفر جمعیت است که شغل بخشی از مردمان آن دامداری و بخشی در حوزه صنعتی فعال هستند.

غلامشازهی می گوید: وضع مردم در روستای سرمست از نظر بی آبی بسیار نابسامان است. زمین های کشاورزی بسیار مرغوب از نظر کشاورزی و ایجاد شغل در روستا وجود دارد، اما خشکسالی و عدم برنامه در آبرسانی به روستاها، زمین های کشاورزی را خشکانده و این موقعیت خوب برای درآمدزایی از مردم گرفته شده است.

دهیار سرمست اضافه می کند: از بالای یکی از رودخانه های اطراف روستا، سدی احداث شده که فاصله آن تا روستای سرمست 20 کیلومتر است. اما با وجود تشنگی مردم سرمست قرار بر این است که آب این سد برای شرب و کشاورزی به مناطق دیگر فرستاده شود. آب این سد به خود شهرستان میناب فرستاده می شود و جالب این است که آب میناب به بخش هایی از بندرعباس لوله کشی می شود. در حالی که آب بندرعباس شیرین شده و به استان یزد و سایر نقاط فرستاده می شود، اما مردم ما که در 20 کیلومتری سد هستند از تشنگی جهت مهاجرت و شهرنشینی را در پیش می گیرند و از این نعمت محروم می مانند. با این مسائل مردم هر لحظه ناامید تر می شوند و زمینه مهاجرت آن ها هموار تر می شود.

غلامشازهی ادامه می دهد: از دهه 70 به بعد که منطقه دچار کم بارشی و خشکسالی شد، رودخانه ای که مردم از آن برای کشاورزی بهره می بردند، کاملا خشک شد. درخواست های زیادی مبنی بر احداث سد در بالا دست این رودخانه به مسئولان فرستاده شد تا بالاخره سال 95 کلنگ یک سد زده شد و مردم شاد بودند که می توانند با آرامش خاطر به زندگی در روستای خود ادامه دهند و مشکل بی آبی آن ها رفع می شود. سدی که حتی خاک استفاده شده از آن، خاک روستای خودمان است اما متاسفانه سهمیه آبی به این سد تعلق نگرفت و مردم نا امید از ماندن در روستا و مصمم تر به رفتن از دیار خود شدند.

وی بیان می کند: مردم در سرمست زمین های کشاورزی زیادی دارند، اما متاسفانه آبی وجود ندارد که زندگی را در این زمین ها جاری کنند. زمین های مردم که از بین رفت، خودشان هم آب برای شرب به سختی تامین می کنند. برای همین منطقه شهری را به روستا های بی آب ترجیح می دهند.

مهاجرت روستایی از نگاهی دیگر

وقتی حرف از مهاجرت و مضرات آن به میان می آید، ناخودآگاه افکار به سمت زمین های کشاورزی می رود که زمانی پر رونق و روزی رسان بوده اند و حال، خشک و بایر هستند و رها شده اند و یا با اظهارات مسئولینی رو به رو می شویم که نگران عدم توازن جمعیت شهری و روستایی هستند. اما در این میان کمتر به سرنوشت و موقعیت جدید افرادی که مجبور به مهاجرت از دیار خود شده اند، پرداخته می شود.

خانواده پر جمعیتی که از روستایی کوچک و کم امکانات در توابع یکی از شهر های نسبتا بزرگ هرمزگان، به دلیل نبود آب و دیگر محرومیت ها مجبور به مهاجرت به مرکز شهر می شوند؛ افراد خانواده هر یک برای تامین نیاز های خانواده دست به کار می شوند و پسر جوان خانواده که در پیدا کردن شغل مناسب ناکام مانده و نگران نچرخیدن چرخ زندگی شان در شهر است، به سمت شغل های کاذب می رود. در دسترس ترین کاری که در این مناطق وجود دارد، قاچاق گازوئیل و کولبری است. به ناچار برای تامین مایحتاج خانواده، این جهت را با تمام خطر هایی که جان خودش را تهدید می کند و ضربه های اقتصادی که به کشور وارد می شود، انتخاب می کند.

پدر خانواده ای که در روستا کار کشاورزی می کرد و نان خانواده را از این راه تامین می کرد، اکنون بساط خانه و زندگی اش را جمع کرده و با اهل خانه راهی شهری کیلومتر ها دور تر از زادگاهش شده است. سواد و مدرکی ندارد که به واسطه آن شغلی دست و پا کند؛ از تولیدکنندگی در زمینه کشاورزی به مصرف کنندگی در شهر غریب رسیده است. کشاورزی که شغل اجدادی اش بوده و با عشق آن را انجام می داد، حالا به خاطر خشک شد زمین و تشنه ماندن خانواده اش، آن را رها کرده و زندگی سختی را در شهر در پیش گرفته است.

پیامد های ناگوار مهاجرت فقط محدود به ضرر در زمینه اقتصادی و جغرافیایی نیست. گاهی این مهاجرت ها می تواند ریشه یک سنت شیرین دیرینه رو بخشکاند. می تواند یک خانواده شاد و سر زنده را به جمعی افسرده و نالان از وضع به وجود آمده تبدیل کند.

بچه هایی که محل بازی آن ها میان گندم زار های بلند بوده و صبح ها با آواز پرندگان بیدار می شدند، الان با یک زندگی خشک شهری در میان سر و صدا و بوق ماشین ها روبرو شده اند. خاطراتی شیرین که در خانه های ساده و با صفای روستایی برای همیشه جا می ماند. همه این ها می تواند از اثرات مخرب مهاجرت از روستا ها به شهر ها باشد.

مردم مناطق روستایی هرمزگان از بی آبی رنجور هستند و این فرایند مهاجرت، هر ساله در حال افزایش است که اگر جلوی آن گرفته نشود، مسائل زیادی را در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی پدید می آورد. با توجه به ارائه طرح هایی از سوی مسئولان برای محرومیت زدایی آبی در روستا ها و آبرسانی متعادل به مردم روستایی، امید است که حداقل این بار شاهد عملیاتی شدن این طرح ها باشیم.

منبع: خبرگزاری دانشجو
انتشار: 21 فروردین 1400 بروزرسانی: 21 فروردین 1400 گردآورنده: nfliri.ir شناسه مطلب: 1413

به "سم بی آبی، جمعیت روستایی هرمزگان را می خشکاند ، حکایت تلخ مهاجرت از روستا ها خبرنگاران" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سم بی آبی، جمعیت روستایی هرمزگان را می خشکاند ، حکایت تلخ مهاجرت از روستا ها خبرنگاران"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید