سفر به بانکوک را هیچ وقت اینطور ندیده اید!
به گزارش مجله نیلوفری، خاص بودن سفر همواره به مقصد بستگی ندارد. برخی وقت ها باید چشم ها را شست و جاهای دیدنی عادی را با دید تازه ای دید. سفر به تایلند هم اینطور است: اگر می خواهید خاص ترین تور تایلند را تجربه کنید، بیایید کوله بارمان را از الان آماده کنیم. در قدم اول تور تایلند، قرار است بانکوک را زیر و رو کنیم. بعد از آن، نوبت پاتایا و پوکت است. این راهنمای سفر به بانکوک را از دست ندهید.
مرکز ها مقدم اند: سفر به بانکوک
مهم نیست که اهل کجایید و کارتان چیست؛ بانکوک همواره چیزی برای سرگرم کردن شما خواهد داشت. مگر می گردد که نام یک شهر در لیست پربازدیدترین باشد و در آن، حوصله تان سر برود؟ خوشبختانه در این تور مجازی تایلند هم اولین شهری که واردش می شویم، بانکوک خواهد بود.
پس بیایید کمی در بانکوک تایلند بگردیم و ببینیم که چرا تایلند این همه برای مردم جهان مجذوب نماینده است. این کار را به یاری راهنمای سفر به بانکوک انجام می دهیم.
در کدام بخش از بانکوک بمانم بهتر است؟
هر چه باشد، بانکوک شهر کوچکی نیست و انتخاب یک منطقه مناسب برای اقامت در سفر به تایلند هم چالش نسبتا بزرگی است. بدتر از آن، متروی بانکوک با اینکه تازه و تمیز است، اما هنوز در خیلی از نقاط شهر ایستگاه ندارد و این یعنی اگر آدرس شهر را خوب بلد نباشید، کارتان سخت خواهد بود.
حالا از کجا باید بدانید که کدام منطقه از شهر بانکوک به درد شما می خورد؟ برای این که جواب این سوال را پیدا کنیم، بهتر است یک قدم عقب تر برگردیم: دقیقا از بانکوک چی می خواهید؟ مثلا دنبال جایی هستید که بیشتر به سواحل و طبیعت نزدیک باشد و از بهبوهه شهر به دور، یا می خواهید در مرکزِ جریان حیات در بانکوک در کنار مراکز خرید اقامت کنید؟
نقشه منطقه ها مختلف بانکوک و ویژگی های خاص هر منطقه
برای این که در سفر به بانکوک راحت تر تصمیم بگیرید، منطقه ها مهم بانکوک را با رنگ ها جدای روی نقشه معین نموده ایم:
- سوخومویت: این منطقه نزدیک به تعداد زیادی رستوران و کافه است و دسترسی راحتی به وسایل حمل و نقل عمومی دارد. سوخومویت به سرگرمیات شبانه بانکوک معروف است.
- سیام: اینجا برترین منطقه برای خرید است، علاوه بر این به رستوران ها و کافه های زیادی نزدیک است، دسترسی خوبی به حمل و نقل عمومی دارد. اما سرگرمیات شبانه آن محدود است.
- سیلوم: این منطقه به رستوران های زیبا معروف است. نزدیک آن بازار شبانه پات پونگ قرار گرفته، به سرویس های حمل و نقل عمومی و مترو نزدیک است.
- پراتونام: این منطقه نزدیک بازار پراتونام بانگکوک، هتل ها و رستوران های مقرون به صرفه قرار گرفته و با ایستگاه های اتوبوس حدود 15 دقیقه فاصله دارد.
- ریورساید: اینجا منظره ها بسیار زیبای دارد، منطقه ای کاملا دنج، آرام و نسبتا گران است و فاصلۀ نسبتا زیاد با مرکز شهر دارد.
- چاینا تاون: این منطقه از منطقه ها شلوغ بانکوک است و غذاهای خیابانی آن خیلی معروف است.
- شهر قدیمی: شهر قدیمی برای کوهنوردی بسیار مناسب است و نزدیک کاخ بزرگ و معبد وات فو (معبد وات پو) قرار گرفته.
- چاتوچاک: این منطقه نزدیک بازار آخر هفته چاتوچاک و فرودگاه دون موانگ قرار گرفته.
- سووارنابومی: نزدیک فرودگاه سووارنابومی قرار گرفته و از مرکز شهر فاصله زیادی دارد.
جاهای تماشای بانکوک
حتی اگر هر کدام از جاهای تماشای در سفر به بانکوک را فقط یک بار ببینید، باز هم حدودا یک هفته وقت لازم دارید تا کل تماشای های بانکوک را بگردید. اما همه جاهای تماشای آن به یک مقدار جالب هستند؟ قطعا نه! پس بهتر است قبل از سفر به بانکوک، نگاهی به لیست 7 مکان سرگرمیی برتر بانکوک بیندازید.
7: از شکم گردی و غذای خیابانی بانکوک گذشتنی نیست
تقریبا هفت ماه پیش، خبرگزاری سی ان ان (CNN) لیستی از برترین شهرهای جهان برای غذای خیابانی منتشر کرد. از بین 23 شهری که نامشان در این لیست بود، رتبه یک برای بانکوک بود.
در هر ساعت از شبانه روز و در هر منطقه ای شهر که باشید، یک غذای خاص و خوشمزه در انتظار شماست. اما اگر می خواهید یکی از برترین منطقه ها برای غذای خیابانی در سفر به بانکوک را امتحان کنید، سری به خیابان یائووارات بانکوک بزنید. در این خیابان، انواع غذای دریایی، گیاهی و… و نوشیدنی را می توانید امتحان کنید که خاطره خاصی از سفر به بانکوک برای شما می سازد.
6: سرگرمیات شبانه بانکوک: بازار شبانه پات پونگ
بازار پات پونگ هم جایی برای خرید است و هم برای سرگرمی. غذای خیابانی معروف بانکوک یادتان است؟ در بازار پات پونگ هم می توانید از این نوع غذاها پیدا کنید. بعلاوه بازار پات پونگ به سرگرمیات شبانه اش هم خیلی معروف است. خلاصه که از کنار این سرگرمیات شبانه بانکوک اصلا راحت رد نشوید.
بیشتر اجناسی که در بازار شبانه پات پونگ فروخته می شوند، صنایع دستی مردم بانکوک هستند که می توانند یادگاری ساده و کم هزینه ای از سفر به بانکوک برای شما باشند.
5: باران و مادرش: معبد سری ماریامان
در اساطیر این سرزمین، باران فرستاده یک زن است. زنی دلسوز و مهربان که هدفش از فرستادن فرزندش به زمین، سرسبزی و نمو آن است. این زنِ دلسوز، مادر ماری است که با لقب الهه باران هم شناخته می گردد. معبد زیبای سری ماریامان به یادبود این الهه ساخته شده.
اگر در سفر به بانکوک و این مکان، خوش شانس باشید، گروه های موسیقی را هم در معبد سری ماریامان بانکوک خواهید دید که به صورت زنده، موسیقی اجرا می نمایند و می توانند خاطره ای برای شما ثبت نمایند که هر کسی در تور تایلند خود نمی تواند تجربه اش کند. دقت کنید که در داخلِ معبد، اجازه عکاسی ندارید.
4: یک دور روی رودخانه چائو فرایا هم بزنید
رودخانه چائو فرایا شاهرگ تایلند است. حالا این همه دریا و ساحل هستند که در سفر به تایلند می توانید ببینید. پس چرا باید روی یک رودخانه در بانکوک دور بزنید؟ چون تجربه ای که با سفر روی این رودخانه به دست خواهید آورد با بیشتر تجربه هایتان در تور تایلند فرق دارد: هم منظره ها مدرن خواهید دید و هم منظره ها محلی و قدیمی.
برای کشتی سواری روی رودخانه چائو فرایا دو گزینه دارید: هم می توانید از کشتی های توریستی بهره ببرید و هم می توانید از کشتی های افراد محلی. تفاوتی که این دو دارند این است که اولا کشتی های محلی ساعت رفت و آمد معینی ندارند، ولی کشتی های توریستی به صورت منظم و معین کار می نمایند.
بعلاوه قیمت کشتی های توریستی نسبت به محلی کمی بیشتر است ولی در عوض ممکن است زمانی روی کشتی باشید که همزمان با یک جشن محلی هم باشد و با یک تیر، دو نشان بزنید.
3: بازار می آید یا من بروم؟
معمولا وقتی بازار شناور را می شنویم، انتظار داریم که با یک قایق در بازار بگردیم و خرید کنیم، اما اینجا برعکس است. یعنی شما یک جا نشسته اید و بازار روی قایق به پای شما می آید.
بازار شناور در بانکوک زیاد است (برای نمونه، بانگ خو ویانگ و دامنوئن سادواک) و جمعیت هر کدام هم فرق دارد: بازارهایی که داخل شهر هستند نسبت به بازارهای خارج از شهر شلوغ تر می شوند. محلی های بانکوک از صبحانه های لذیذ این بازارها زیاد تعریف می نمایند. به نظر شما یک صبحانه دریایی در بازار شناور تجربه خاصی از تور تایلند نیست؟
2: آرام قدم بردارید، بودا خوابیده است
بودا همواره و همه جا حواسش است، اما در معبد وات فو (همان وات پو) دیگر خسته شده و کمی دراز کشیده. اگر راهتان به حوالی مرکز شهر افتاد، معبد وات فو و بودای خوابیده را هم ببینید. مجسمه بودای خوابیده حدودا 45 متر ارتفاع دارد.
مجسمه بودای خوابیده خودش بخشی از یک مجموعه بزرگ تر به نام معبد وات پو است. این معبد را به صورت رایگان هم می توانید ببینید، اما برای تماشا بودای خوابیده باید بلیط بگیرید.
می دانید چرا بودا خوابیده؟ معبد وات فو مدرسه ماساژ تایلندی هم است. هم می توانید یک دوره ثبت نام کنید و هنر ماساژ تایلندی را یاد بگیرید، و هم می توانید مثل بودا دراز بکشید و ماساژ بگیرید.
1: چرا این بودا مهم ترین بوداست؟
هر چقدر که به شماره یک لیست نزدیک شدیم، تماشای های تور تایلند و بانکوک هم حساس تر شدند. این بار می خواهیم که معبد وات فرا کائو را ببینیم.
این معبد مهم ترین بودای تایلند را دارد: بودای زمردین. این بودا را می توان نوعی تاج پادشاهی در نظر گرفت. شاید برایتان جالب باشد که جز پادشاه، شخص دیگری نمی تواند به بودای زمردین دست بزند. اما تماشا آن هیچ مانعی ندارد. پس سفر به بانکوک را بدون تماشا این بودا تمام نکنید.
لباس بودای زمردین در طول سال سه بار به وسیله شاه عوض می گردد و مردم تایلند این عقیده را دارند که این بودا منبع برکت و صلح در کشورشان است.
مبارزه با شیاطین برای بودا
پنج قرن از روی عروج بودا گذشته. آموزه های بودا کم و بیش شناخته شده هستند، اما نسبت به گذشته خیلی کم رنگ تر شده اند. این مساله خیلی ها را نگران نموده، مخصوصا یک هندی به نام ناگاسنا. ناگاسنا در یک کلام، عاشق بودا و آموزه هایش می گردد و تصمیم می گیرد که کل زندگی اش را وقف توسعه آموزه های بودا بکند.
بعد از کلی مراقبه، ناگاسنا متوجه می گردد که با قدم های کوچک نمی تواند کاری کند. پس تصمیم می گیرد که در یکی از معابد، راهب گردد. ناگاسنا آن قدر برای هدفش کوشش می نماید که بالاخره می تواند علاقه مردم به بودا را دوباره زنده کند. حالا ناگاسنا یک راهب پیروز بوده یا نه؟
بعد از مدتی مراقبه و آموزش، ناگاسنا احساس می نماید که دیگر شور و شوق گذشته اش را از دست داده و انگار که چیزی در دلش سنگینی می نماید. دیگر به جای این که مثل قبل روحیه داشته باشد، دچار غم می گردد. نکند راه را اشتباه آمده است؟
بالاخره با خودش کنار می آید. دیگر قبول می نماید که نمی تواند این غم را به تنهایی از بین ببرد. پس به یک کوه پناه می آورد. البته این کوه هم هر کوهی نبود: ایندرا (خدای جنگ) و ویشنو (خدای محافظت) در این کوه زندگی می کردند. ناگاسنا می دانست که اگر کاری از دست کسی برآید، همین دو الهه هستند.
ایندرا و ویشنو که احساس نموده بودند ناگاسنا چقدر غمگین است، از کوه پایین آمدند تا دردش را دوا نمایند. ناگاسنا وقتی قدم اول را در باغچه نزدیک کوه گذاشت، دید که ایندرا و ویشنو دارند به سمت او نزدیک می شوند. او هم برای به جا آوردن ادب، سریع سجده کرد و در همان حالت ماند تا بالاخره ایندرا دستور داد که بلند گردد.
ناگاسنا نمی دانست که از کجا آغاز کند. چه بگوید؟ به هر حال، ایستادن در جلوی دو الهه استرس خودش را دارد! مخصوصا وقتی یکی از این الهه ها دکترای جنگ داشته باشد. بالاخره تصمیم گرفت که از اصلی ترین مسئله آغاز کند: من مدتی است که راهب شده ام و کل زندگی ام را وقف بودا نموده ام. خیلی ها را با بودا و آموزه هایش آشنا کردم، اما احساس می کنم که کارم به مقدار کافی اثر ندارد. هنوز خیلی ها بودا را نمی شناسند و این مسئله قلب مرا به درد آورده.
همانطور که ناگاسنا داشت حرف هایش را ادامه می داد، دو الهه داشتند گوش می دادند. می خواهم مجسمه ای از بودا بسازم که همه بتوانند ببینند و به درگاهش دعا نمایند. اصلا می خواهم مجسمه ای بسازم که تا ابد برای انسان ها بماند. مجسمه بودا را هم نمی توانم از هر سنگی بسازم. به سنگ های باارزش احتیاج دارم. یاریم کنید.
ایندرا بعد از شنیدن حرف های ناگاسنا کمی مکث کرد. باید یاریش کند یا نه؟ بعد از چند لحظه، رو به ویشنو کرد و گفت که هر چه سریع تر به کوهِ خوفناکِ وِلو برو و باارزش ترین سنگ آن را بیاور.
ویشنو سرش را پایین انداخته بود . اصلا معلوم نبود که دستورِ ایندرا را شنید یا نه. ایندار هم هر چه باشد الهه جنگ است و خیلی حوصله ندارد. دوباره حرفش را تکرار کرد، ولی این بار با لحنی تندتر. در این لحظه ویشنو به زانو عایدی. این صحنه برای ناگاسنا هم عجیب بود. الهه به این بزرگی، از چه چیزی می ترسد؟
بالاخره ویشنو این جرات را به خودش داد که صحبت کند: ایندرا، من از آن کوه می ترسم. آن جا پر از شیطان است. شیطان هایی که از سنگ ها حفاظت می نمایند و هر کسی که نزدیک گردد را به بخار تبدیل می نمایند. از شدت ترس به زور داشت صحبت می کرد.
ایندرا هم از این رفتار ویشنو متعجب بود. اما دیگر چاره ای نبود. پس تصمیم گرفت که خودش هم همراه ویشنو به کوه برود. این دو الهه به بالای کوه می رسند، جایی که شیطان ها در ورودی ایستاده اند و با تماشا این دو، سریع جلویشان را می گیرند.
اما خیلی زود دو الهه را تشخیص داده و تعظیم می نمایند: ایندرا و ویشنوی بزرگ، چه یاریی از دست ما برمی آید؟ ایندرا هم قضیه را تعریف می نماید و می گوید که آمده تا سنگ باارزشی از کوه بردارد. شیاطین با شنیدن این جمله عصبانی می شوند. اما بعد از کمی بحث، بالاخره به احترام بودا راضی می شوند که سنگ سبز رنگ خودشان را به دست این دو الهه بدهند.
ایندرا و ویشنو با سنگ برمی گردند و ناگاسنا با تماشا این سنگ، هر غمی در دلش بود آب می گردد. اما داستان این جا تمام نمی گردد. ویشنو به یک مجسمه ساز تغییر شکل می دهد و بعد از مدتی، تکه سنگ سبز رنگ به بودای زمردین تبدیل می گردد.
این همه مصیبت برای ساخت این بودای سبز رنگ. پس طبیعی است که این همه مهم باشد.
احترام بودای زمردین را نگه دارید
دیدید که برای ساختن این بودا، یک راهب، دو الهه و تعدادی شیطان به جان هم افتاده بودند. پس حتما باید خیلی برای مردم ارزش داشته باشد. همینطور هم است.
اگر به تماشا بودای زمردین در معبد وات فرا بروید، باید پوشش مناسبی داشته باشید. یعنی شانه ها و پاهایتان را بپوشانید چون در غیر این صورت، اجازه ورود را نخواهید داشت. اگر لباس مناسب با خودتان ندارید، می توانید در همان جا کرایه کنید، ولی اگر از آن روزهای شلوغ باشد، ممکن است صف کمی طولانی باشد.
بانکوک را زیر و رو کنید تا به پاتایا برویم
بانکوک را جور دیگر ببنید، نه مثل همه. خاص بودن سفر همواره به مقصد بستگی ندارد. برخی وقت ها باید چشم ها را شست و جاهای تماشای عادی را با دید تازه ای دید. مثلا چطور؟ مثلا در تور تایلند اگر کمی در خصوص تاریخچه و داستان های پشت معابد بدانید، یا با فرهنگ مردم آن کمی از نزدیک آشنا شوید، تجارب خاص تری به دست می آورید.
در اولین گام سفر به بانکوک، کمی در کوچه پس کوچه های بانکوک گشتیم، کمی غذای خیابانی خوردیم، زیارت کردیم و حتی با چند شیطان هم دست به یقه شدیم! در قدم های بعدی قرار است که پاتایا و پوکت را کشف کنیم. منتظر زمان سفر باشید.
منبع: علی بابا